حسن متینراد که به تازگی برگزیده جایزه شعر خبرنگاران شده است میگوید: قسمت اعظم کارهایم در فضایی است که در آن زندگی کردهام؛ در واقع شعرهایم نوعی اعتراف است، اعتراف به تمام تجربههایی که داشتهام.
این شاعر که با دفتر شعر «رسوب غارنشینی در ژن» برگزیده جایزه شعر خبرنگاران شده است، در گفتوگو با ایسنا درباره جوایز ادبی و تأثیر آنها اظهار کرد: جوایز از این جهت که رقابتی بین شاعران هستند، اهمیت دارند؛ هرچند سلیقه داورانی که به قضاوت کارها مینشینند در انتخاب کتابها بیتأثیر نیست. اما جشنوارهها به این دلیل که شعر روز، استعدادی که در گوشهای دارد کار میکند اما دیده نمیشود و پیشنهادهایی را که به شعر فارسی میشود، معرفی میکنند، قابل احترام هستند.
او ادامه داد: ما در کشورمان هم جشنوارههای دولتی را داریم که محدودیتهایی دارند مانند جشنواره شعر فجر و هم جشنوارههای مستقلی مانند جایزه شاملو و جایزه شعر خبرنگاران که جایزههای باسابقهای هستند و جایزه شعر حسین جلالپور، که قابل اعتمادتر هستند و پیشنهادهای بهتری میتوانند داشته باشند. این جوایز معمولا همه طیفها را در نظر میگیرند و فراگیرترند.
متینراد در پاسخ به این که او در شعر چه کاری انجام میدهد که به گفته خودش حتی برای خودش هم ناشناخته است، گفت: ورودم به شعر وضعیت خاصی داشت. معمولا شاعران از سنین پایینتر شروع به کار میکنند، درحالی که تجربه زیادی در زندگی ندارند و در مراحل اولیه زندگیشان هستند و به اقتضای سنشان شاید به خیلی چیزها دسترسی ندارند. من بعد از ۴۰ سالگی شعر را به صورت جدی شروع کردم یعنی از سال ۱۳۹۶ که از کار اداری بازنشسته شدم و تقریبا فراز و نشیبهای عمدهای از زندگی را پشت سر گذاشته بودم. پیش از آن شعر برایم جدی نبود. ورود من به شعر در این برهه از زندگی، دیدگاهم را نسبت به شعر کلا عوض میکرد. مجبور بودم جدیتر به شعر بپردازم. برخی از دوستان منتقد نیز میگویند زمان ورودت به شعر، باعث شده شعرهایت منحصربهفرد شود.
او افزود: از طرف دیگر تجربیاتم در انتخاب ابژهها و سوژهها کمک کرد. یکی از ویژگیهای دفترم «رسوب غارنشینی در ژن» این است که بسیار متنوع است، در هر شعر منتظر دنیای جدیدی هستید و تقریبا این اتفاق میافتد. برعکس آسیبی که دوستان منتقد میگویند که شاعر در مسیری میافتد که به تکرار وادار میشود و نمیتواند از این تکرار فرار کند. بعضا موارد مستثنی نیز داشتهایم. زمانی که کارم را در مشهد آغاز کردم و کمکم با دوستان دیگر مرتبط شدم، خودم حس میکردم کارم شخصی و منحصربه فرد است. در واقع تمام روایتهای خودم از زندگی و شخصیت خودم است. همچنین ساختار کارها از نظر زبان و فرم شکلی به خود گرفته که حداقل من نمونهاش را ندیدهام. این ویژگی مثبت است و از وجه دیگر خطرناک. نگرانیای که در مراسم پایانی جایزه اشاره کردم ناظر بر این بخش است.
این شاعر خاطرنشان کرد: وقتی در مسیر کاری که تا کنون آزموده نشده و راهی که تاکنون کسی نرفته، بروید هیچ وقت مطمئن نخواهید بود مسیر درستی انتخاب کردهاید یا نه. تنها مطمئن هستید این راه منحصربهفرد است اما اینکه به کجا خواهید رسید و چه سرنوشتی خواهید داشت مشخص نیست. روز به روز تنهاتر میشوید. تنها قاضی کار خودتان هستید و به بازخورد بقیه نیاز دارید. من محتاج این بازخوردها بودم. آنچه در این جلسه و جایزه موجب خوشحالی من بود، این بود که جشنواره شعر خبرنگاران تقریبا طیف گستردهای داشت. در میان ۱۰ نامزد نهایی از جریان شعر دهه ۷۰ نماینده داشتیم که نماینده قویای هستند، در شعر کلاسیک نماینده داشتیم، از طیف آزاد و سادهنویس دوستان قویای بودند و اینکه دفتر من انتخاب شد، نقطه تاییدی بود که کاری که میکنم قابل خواندن و قابل درک است و میتواند با مخاطب مرتبط باشد. در واقع این جایزه به من اعتماد بهنفس داد که میتواند در ادامه کار برایم کارآمد باشد.
او درباره نگاهش به شعر امروز و وضعیت مخاطب شعر نیز بیان کرد: شعر در صدساله اخیر و به ویژه بعد از نیما به جهانهای دیگری وارد شد و ناچار به تکثر افتاد. شاخهها، شکلها و مانیفستهای مختلفی پدید آمد که از قالب شناختهشده شعر کلاسیک بعضا فاصله گرفت و تعریف شعر را دچار سوال کرد که اصلا شعر چیست؟ آیا حتما باید در قالب موزون و مقفا باشد و شکل عروضی موزون داشته باشد یا غیر از آن هم میتواند باشد؟ نهضت ترجمه و ترجمه شعرهای سایر زبانها نیز به این تغییر کمک کرد. شاعران و علاقهمندان به شعر دیدند در سایر نقاط دنیا چه نگاهی به شعر هست. تحت تأثیر این وضعیت تجربههای بسیار رنگارنگی داشتیم که بعضا ماندگار شدند مانند جریان شعر شاملو یا جریان شعر اخوان ثالث که در بستر زبان خراسانی اتفاق افتاده اما در نمایه نیمایی. و دوستان دیگر که فراتر رفتند مانند شعر حجم، شعر گفتار و دیگر جریانهای شعری.
متینراد تکثر در شعر معاصر را جنبش خوبی خواند که باعث شده به اصل شاعرانگی نظر کنند، اینکه واقعا شعر در کجا اتفاق میافتد و توضیح داد: ما ۱۴ قرن سابقه شعر داریم که تقریبا در یک فضای ثابت پیش رفته است، شعر موزون که شکلهای ثابتی داشته؛ غزل و قصیده و نهایتا رباعی و قطعه. شاعران هم در حکم دانای کل به شعر نگاه میکردند، به گونهای حکیم بودند و تکنیکهای شعر نیز تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته بود اما شاعر امروز از افراد عادی جامعه است که سعی میکند نگاه و روایت خود را از زندگی و تجربه زیستهاش به شکل شاعرانه و زیباتری انعکاس دهد. دقیقا چیزی که فکر میکنم برای من اتفاق افتاده است؛ من تجربه زیسته خودم و روایت خودم از زندگی را در شعر منعکس کردم. قسمت اعظم کارهایم در فضایی است که در آن زندگی کردهام و نوعی اعتراف است. من اعتراف کردهام به تمام تجربههایی که داشتهام. ما شرقیها از زمانی که به دنیا میآییم یاد میگیریم در فضای محافظهکاری و خویشتنداری و لاپوشانی زندگی کنیم. همیشه هویتی برای برون از خودمان داریم که ارتباط اجتماعی است و هویتی برای خودمان داریم که معمولا از دید دیگران مخفی نگاه میداریم. شعر نوعی اعتراف به هویت درونی است که به صورت بیرونی عرضه میشود، جذابیت شعر هم همین است؛ نوعی پردهدری و اعتراف که ما انسان امروز داریم. اگر جسارت داشته باشیم، میتوانیم به بهترین شکل ارائه دهیم و نقطه قوت شعر امروز این است.
او درباره تأثیر فضای مجازی بر شعر نیز گفت: به نظرم این موضوع هم روی مثبت دارد و هم روی منفی؛ آسیبزاست از این جهت که فضای مجازی متکی بر فالوئر است. معمولا شعرهایی که در لایه اول اتفاق میافتد و راحتتر توسط مخاطب عام درک میشود، در این فضا بیشتر منتشر میشود. شعرهای متوسط به پایینی که راحتترند با عاطفه بالا یا حسیترند و مخاطب ممکن است به اشتباه بیفتد که شعر همین است بنابراین از این جهت آسیبزاست.
متینراد سپس گفت: اما نقطه مثبت این است که ارتباطها را بیشتر میکند. ما شاهد این هستیم که از جای جای دنیا و کشورهایی که به فارسی شعر میگویند در این فضا حضور دارند و میتوانید با آنها ارتباط پیدا کنید. درحالی که در حالت عادی این ارتباط واقعا سخت است. فضای مجازی کمک میکند شعر خوب توسط شاعران خوب منتشر شود، کسانی که شعر متوسط به بالا میگویند هم دسترسی بهتر و بیشتری به شعر روز دارند. نکته مثبت این است. اگر در مقام قضاوت باشم این نکته مثبت را بیشتر مطرح میکنم. در کل نگاهم مثبت است و فضای مجازی به شعر امروز خیلی کمک میکند.
انتهای پیام